در چرخه معيوب نمانيم!!
علي ربيعي
اين روزها كه اتفاقات روزمره در فضاي سياسي كشور را مرور ميكنم ، نگرانياي كه پيشتر هم درخصوص آن نوشته بودم عميقتر و پررنگتر به چشم ميآيد. پيش از اين نوشته بودم؛ بهرغم باقي ماندن ذهنيت اعتراضي، بالاخره وقايع خيابانها فروكش خواهند كرد. اما اين بيم وجود دارد كه هيچ علتيابي براي وقوع اعتراضات صورت نگيرد و ماجرا به علتهاي موهوم احاله شده و دور جديدي از نزاعهاي سياسي داخلي را سبب شود. علم ميگويد مهمترين كار در عرصه مديريت بحران، درك مساله، تجزيه و تحليل درست و علتيابي واقعي است. پس از فروكش كردن فيزيكي بحران، سيستمهاي هوشمند با انجام اصلاحات براساس تبيينهاي علّي پديدهها، از وقوع بحرانهاي آتي پيشگيري ميكنند، اما متاسفانه پس از وقايع خيابانهاي پاييزي، هيچ علائمي مبني بر تبيين علمي از علتها، مشاهده نميشود. نه تنها شاهد انجام اقدامات اصلاحگرايانه و آرامبخش نيستيم، بلكه به طور عجيبي انگار نه انگار كه حادثهاي رخ داده است. در اشكالي جديدتر، اقداماتي تحريكزا دائما در عرصههاي اجتماعي رخ ميدهند؛ درحالي كه براي حوادث كوچكتر از اين، حتي در بحرانهاي طبيعي مثل سونامي، زلزله و سيل، كميتههاي ملي با حضور همه ذينفعان تشكيل و نتايج آن به سياستهاي جديد منجر ميشود. روزهاي تلخي بر همگان در ماههايي نه چندان دور گذشت. هنوز آثار آن بر پيكر جامعه هويداست و به اعتقاد من، حتي در صورت اعمال سياستهاي ترميمي، به زمان زيادي براي بازگشت ذهني جامعه و كمرنگ شدن آثار رواني رخدادهاي اخير، نياز داريم. متاسفانه، برخلاف آنچه انتظار ميرود، هر روز شاهد اقدامات و اظهارات عجيب و غريب هستيم. در يك اظهارنظر، مهمترين مساله كشور حضور افراد مياني بهجا مانده از دولت قبل عنوان ميشود.
به جاي تلاش براي فهم ماجرا و پيشنهادهاي اصلاحي، باز هم توجه تنها به يك جريان از روزنامهنگاري انتقادي، مطبوعات و نقدهاي روشنفكران منتقد دولت جلب ميشود.
به جاي تشكيل گروهي انديشمند از حوزهها و تفكرات مختلف، براي رسيدن به سياستهايي كه بتواند از تعارض ارزشهاي رسمي با ارزشهاي تغيير يافته جاري بكاهد، در اقدامي عجيب، آستين كوتاه مردان ميشود مساله و در ليست منكرات قرار ميگيرد!! ازسوي ديگر، نزاعهاي سياسي بيهوده با شدت بيشتري جريان دارد. اينبار اما به صورت گستردهتر و حتي در مديريت يكدست شده نيز تعميم يافته است. در شرايطي كه بايد صداهاي داخل حمايت شده و محيطهاي گفتوگوسازي براي كشانده شدن تنازعات خياباني به حضورهاي گفتوگويي تقويت شود، اما به بهانههاي مختلف، قطع همكاري با برخي اساتيد دانشگاه، فشار بر مطبوعاتي كه فينفسه حضور و تبيينهايشان در حوادث پاييزي در كنار مردم و در مقابل براندازان خارجي موثر بود را شاهديم. متاسفانه مسيرهاي غلط بيش از اين است و اين حجم از فراموشي و نسيان تعجببرانگيز است. هر چند فراموشي و نسيان براي زندگي فردي، احتمالا آرامبخش باشد؛ اما نسيان در نظامهاي سياسي ميتواند پاياني فاجعهآميز را رقم بزند. همه اينها درحالي است كه چشماندازي از بهبود سرمايهگذاري و رشد اقتصادي و معيشتي مردم نيز وجود ندارد. امروز ديگر حتي، تكذيبكنندگان ديروز با گوشت و پوست و استخوان درك كردهاند كه رشد اقتصادي بدون سرمايهگذاري و حل مسائل بينالمللي امكانپذير نيست. من معتقدم امروز حل مسائل بينالمللي نيز بدون حل مسائل اجتماعي در داخل كشور و افزايش اعتماد و سرمايه اجتماعي بين دولت و جامعه امكانپذير نيست .
كشور را از اين چرخه معيوب خارج كنيم.